از سرکار وسط همه بارهای عمان و قطر و عراق و ... فکرم دنبال بارهای کرماشانه...
برای کار زنگ زدم یه راننده کرمانشاهی، گفتم کجایی گفت سر پلم، نتونستم چیزی بگم...
گفتم بیخیال خواستم حالتو بپرسم...
#لعنت به این آوار...
از سرکار وسط همه بارهای عمان و قطر و عراق و ... فکرم دنبال بارهای کرماشانه...
برای کار زنگ زدم یه راننده کرمانشاهی، گفتم کجایی گفت سر پلم، نتونستم چیزی بگم...
گفتم بیخیال خواستم حالتو بپرسم...
#لعنت به این آوار...
دو سه بار بیشتر کرمانشاه نرفتم و دو سه ماهم برای کار شهرستان سرپل ذهاب بودم...
عجیب مردمان دوست داشتنی هستند.
تسلیت میگم به همه مردمانی که نمیشناسن منو و نمیشناسمشون
+ باید حتما یه جای نزدیکمون یه زلزلهای بیاد تا بفهمیم چقدر زندگیمون به تار مویی بنده، وای به حال به من که به یه همچین اتفاقای بزرگی برای یآد کردن مرگ نیاز دارم...